داستان فوق العاده زیبا و خواندنی کوتاه پــری …
پری ترشیده بود . ۴۵ سال داشت و سالها بود که توی بایگانی شرکت برادرم کار می کرد . کارش این بود که نامه های رسیده را دسته بندی و بایگانی می کرد .
صورتش پف داشت و چشم هایش کمی ریز بود . قد و پاهای کوتاهی داشت . گرد و چاق بود . اغلب کفش ورزشی می پوشید و این کفش ها اثر زنانگی اش را کمتر می کرد ...